بازار در تمدن اسلامي((اقتصاد))
نوشته شده توسط : حامد

بازار در تمدن اسلامي

مقدمه در اوايل قرن هفتم ميلادي, زماني كه دو ابرقدرت ايران و روم برسر تسلط و نفوذ جهاني پيكار ميكردند, در شبه جزيره عربستان حادثهاي رخ داد كه سير جريان تاريخ را عوض كرد. عربستان در آن زمان اهميت و اعتباري نداشت و ايران و روم قسمت اعظم دنيا را تحت نفوذ خود داشتند. در آن برهه از زمان, مردي خردمند و امين كه قسمتي از عمر خود را شباني و قسمتي را به تجارت و عبادت گذرانيده بود, به تلقين نداي غيبي در كانون بتپرستي برضد خدايان متعدد برخاست و مردم را به عبادت خداي يگانه و دين اسلام فراخواند. نهضت اسلام در ظرف مدتي كمتر از يك ربع قرن, با وضعي معجزه آسا طوايف عرب را كه پيش از آن تيره روزترين مردم دنيا بودند, در زير لواي توحيد در آورد و طوايف مختلف زير لواي جديد متحد شدند و از آنها نيرويي بزرگ و جوشان و مقاومت ناپذير پديد آمد كه در مدتي كوتاه كشورهاي بزرگ را در نورديد و يك قرن نگذشت كه نهضت نو, قسمت اعظم جهان آن روز را فراگرفت. امپراطوري وسيع ايران پيرو نفوذ اسلام شد و امپراطوري روم در چارچوب قسطنطنيه محصور ماند. اين نهضت عظيم, با پيشرفت سريع خود, فاصلهاي در تاريخ جهان بوجود آورد و دنياي كهن را زيروزبر كرد. تمدني كه در نتيجه چندين قرن كوشش و فعاليت پيروان اسلام پديد آمد, از نظر عظمت, ابهت و ظرافت از مهمترين تمدنهاي انساني چيزي كم نداشت و هيچيك از نهضتهاي معنوي جهان, به سرعت و وسعت انتشار و نفوذ و ثبات در مقابل تغييرات روزگار, به پاية آن نميرسد. اولين اقدام پيامبر(ص) پس از هجرت به مدينه پايهگذاري يك جامعه نوين بود, جامعهاي كه در آن دين با ديگر جنبههاي زندگي پيوندي محكم داشت و از آلايش اعراب دورة نظام جاهليت و مفاسد قريش عاري بود. اقدامات و تصميمگيريهاي اقتصادي پيامبر(ص), در مدينه باعث رونق اقتصادي عربستان گرديد و موجب شد كه اهداف اسلامي در سراسر عربستان گسترش يابد و بعدها به سراسر دنيا برسد. از اين رو جامعه اسلامي مدينه ميتواند به مقياس كوچكتر, الگوي جامعة بزرگ اسلامي آينده باشد. لذا در هنگام تدوين نظام اقتصادي اسلامي ايران, آگاهي هرچه عميقتر از تمدن غني اسلامي ضرورتي غير قابل ترديد دارد. هدفي كه اين تحقيق به دنبال آن است, اثبات اين واقعيت است كه دين مقدس اسلام, به عنوان يگانه مكتب رهايي بخش انسان, در تمام زمينهها و از جمله مسائل اقتصادي, با ارائه فرامين منطبق بر فطرت انساني خود, راه سعادت دنيوي و اخروي بشر را نشان داده است. چنانكه تنها در ارتباط با مسائل تجارت و زندگي در بازار, از هيچ امري فروگذار ننموده و به كيفيتي عالي شيوه پيوند بين علم, اخلاق و تجارت را در اين مركز تجاري, يعني بازار, ارائه نموده است.

چكيده

در اوايل قرن هفتم ميلادي زماني كه دو ابرقدرت ايران و روم بر سر تسلط و نفوذ جهاني پيكار ميكردند, در شبه جزيرة عربستان حادثهاي رخ داد كه مسير جريان تاريخ را عوض نمود. در آن برهه مردي خردمند و امين به تلقين نداي حق در كانون بتپرستي بر ضد خدايان متعدد برخاست و نهضت عظيم و جهاني اسلام را بنا گذاشت. اين نهضت عظيم با پيشرفت سريع خود, تمدني با شكوه در تاريخ جهان بوجود آورد. تمدني كه در نتيجة چندين قرن تلاش و فعاليت پيروان اسلام پديد آمد, از نظر عظمت و ابهت و ظرافت از مهمترين تمدنهاي انساني كم نداشت. اولين اقدام پيامبر(ص) پس از هجرت به مدينه پايهگذاري يك جامعة نوين بود, جامعهاي كه در آن دين با كلية جنبههاي زندگي پيوندي محكم داشت و از آلايش اعراب دورة نظام جاهليت و مفاسد قريش عاري بود. ابداعات و تصميم گيريهاي اقتصادي پيامبر(ص) درمدينه باعث رونق اقتصادي عربستان گرديد و موجب شد تا اهداف اسلامي در سراسر عربستان گسترش يابد و بعدها به سراسر دنيا برسد. از اين رو جامعه اسلامي مزبور ميتواند به مقياس كوچكتري الگوي جامعة بزرگ اسلامي آينده باشد. لذا در هنگام تدوين نظام اقتصادي اسلامي ايران, آگاهي هر چه عميقتر از تمدن غني اسلامي ضرورتي غير قابل ترديد دارد. هدف اين تحقيق اثبات اين واقعيت است كه دين مقدس اسلام, به عنوان يگانه مكتب رهاييبخش انسان در تمام زمينهها و از جمله مسائل اقتصادي با ارائه فرامين منطبق بر فطرت انساني خود, راه هدايت دنيوي و اخروي بشر را نشان داده است, چنانكه تنها در ارتباط با مسائل تجارت و زندگي در بازار از ارائه الگوي كامل فروگذار ننموده و به كيفيتي عالي شيوه پيوند بين علم, اخلاق و تجارت را در اين مركز تجاري تبيين نموده است. در راستاي تحقق اين هدف, تحقيق حاضر در پنج قسمت به شرح ذيل تدوين يافته است: در قسمت اول به مفهوم بازار, تعريف آن و طبقهبندي انواع بازارها پرداخته شده است. در دومين قسمت به شكل فيزيكي بازار در تمدن اسلامي, تعيين مكان بازار در احاديث و سيستم حاكم بر بازار مسلمين اشاره دارد. در ادامه به تشكيلات و اصناف در بازار اسلامي, چگونگي شكلگيري آن, وظايف انساني و فعاليتهاي آن پرداخته و كيفيت نظارت بر بازار و متوليان اين امر تشريح ميگردد. در انتها نيز به چگونگي پيوند تجارت, علم و اخلاق در بازار اسلامي اشاره ميگردد. مفهوم بازار تعريف واژة بازار قبل از ورود به بحث اصلي, يعني بازار اسلامي, تعاريف مختلفي را كه از واژة بازار شده است, بيان ميكنيم: الف- پروفسور هاردي در دايرهالمعارف علوم اجتماعي آمريكا, جلد دهم, بازار را به شرح زير تعريف كرده است: «بازار عبارت است از محل يا مكاني كه در آن عرضه و تقاضا به منظور تعيين قيمت واحد با هم تلاقي ميكنند. بازار ممكن است محل جغرافيايي باشد و همچنين ممكن است عدهاي از افراد را كه دادو ستد آنها منجر به ايجاد عرضه و تقاضا و قيمت واحدي ميشود نيز بازار ناميد» ب- بازار مكاني است كه در آن فروشندگان و خريداران يكديگر را ملاقات ميكنند. اين تماس ممكن است رودررو صورت گيرد كه در اين وضع, بازار ناحيهاي محدود و معين است؛ و يا به وسيلة تلفن, تلگراف و ديگر وسايل ارتباط جمعي واقع شود كه در اين حالت بازار جنبة جهاني پيدا مينمايد. در موردكالا, بازار محوطهاي است كه در آن خريداران و فروشندگان كالا با يكديگر تماس ميگيرند و مبادله واقع ميشود.(منوچهر فرهنگ, 1363, ص733) ج- از نظر اقتصادي, بازار به شرايطي گفته ميشود كه براي يك كالا و يا عامل توليدي, تقاضا و عرضه وجود داشته باشد و كالا يا عامل خاص در يك قيمت متناسب با عرضه و تقاضا مبادله شود. بنابراين به طور كلي هنگامي كه براي يك كالا و يا يك نهادة توليد, تابع عرضه و تقاضا وجود داشته باشد و مقدار مبادله شده كالا و يا عامل توليد و قيمت مبادلاتي آن توسط توابع عرضه و تقاضا مشخص شود, از نظر تئوري اقتصادي يك بازار وجود دارد. (محمد طبيبان, 1363, ص89) د- در لغتنامه انگليسي آكسفورد تأليف هورني-گاكتبني-واكفليد آمده است: بازار

 

1 -(در ايران, هندوستان و ديگر كشورهاي شرق) كوچه محل دادوستد و مغازهها, قسمتي از شهر كه در آن تمركز دادوستد و مسيرهاي بورس خريد و فروش قرار دارند.

 

2 -(در انگلستان و آمريكا) مغازه فروش كالاهاي ارزان با تنوع انواع. ه- بازار, محل تلاقي نيروها و يا شرايطي است كه در آن خريدار و فروشنده تصميمي اتخاذ مينمايند كه نتيجهاش انتقال كالا و خدمات است (علي محمد اربابي, 1355, ص46). و- بازار, محل اجتماع و تلاقي تقاضاي خريداران احتمالي يك كالا و يك خدمت است. (علي محمد اربابي, 1355, ص46). ز- بازار, محلي است كه در آن گروهي از خريداران و فروشندگان يك محدودة جغرافيايي به منظورهاي زير دور هم جمع ميدشوند:

 

1 -براي خريد يك كالاي خاص و يا شيئي كه بتواند جانشين آن گردد.

 

2 -براي آنكه در مرحلهاي خاص از مراحل تجارت, مثل مرحلة بعد از خروج از كارخانه, مرحلة فروش به خرده فروش و يا مرحلة نهايي فروش به مصرف كننده وارد معامله شوند.

 

3 -براي آنكه در يك زمان معين كالايي را صاحب شوند (علي محمد اربابي, 1355, ص46). طبقه بندي بازارها براي طبقه بندي بازارها, مباني مختلف زير را ميتوان نام برد:

 

1 - ممكن است موضوع مبادلات را مبناي دسته بندي بازارها قرارداد و بدين طريق بازارهاي زير را خواهيم داشت: الف- بازارهاي تجاري يا بازارهاي محصولات, مانند بازارهاي پنبه, پشم و مواد غذايي. ب- بازارهاي سرمايههاي بكار افتاده, مانند بازارهاي اوراق بهادار و بورس آنها. ج- بازارهاي ساير سرمايهها, مانند بازارهاي خانه, كارخانجات, كارگاههاي كشاورزي و غيره. د- بازارهاي پولي كه در اين نوع بازارها, سرمايههاي كوتاه مدت مورد معامله قرار ميگيرند. ه- بازارهاي ارز كه در آن پولهاي مختلف كشورها با يكديگر مبادله ميشود. و- بازار خدمات مانند بازارهاي بيمه, حمل و نقل دريايي, زميني و هوايي.

 

2 - ممكن است بازارها را از نظر موقعيت مكاني تقسيم كرد؛ بدين معني كه بعضي از بازارها از نظر موقعيت مكاني در محلهاي معيني قرار دارند. مانند بازارهاي بينالمللي كالا و اوراق بهادار كه در بازارها, خريداران و فروشندگان با يكديگر ملاقات كرده, معامله ميكنند. همچنين ممكن است بعضي از بازارها محل معيني نداشته باشند مانند, بازارهاي بينالمللي ارز كه ارتباط بين فروشندگان و خريداران به وسيلة تلفن و يا دلالها انجام ميگيرد.

 

3 - ممكن است بازارها را از نظر وضع جغرافيايي تقسيم كرد, كه از اين نظر به انواع زير تقسيم ميشوند: الف- بازارهاي محلي, مانند بازارهايي كه به محلهاي مختلف يك شهر مواد غذايي ميرساند. ب- بازارهاي منطقهاي, مانند بازارهاي مواد اوليه (پنبه, چاي, و غيره). ج- بازارهاي بينالمللي كه در اين بازارها, عرضه و تقاضاي كليه جهان متمركز ميشود. مانند بازار نفت (احمد علي شيباني, بيتا, ص16). شكل فيزيكي بازار در تمدن اسلاميآنچه تاكنون بدان پرداخته شد, مروري اجمالي بر مفاهيم كلي بازار در تئوريهاي اقتصادي بود. اما آنچه مورد نظر است, شكل خاصي از بازار است كه از لحاظ شكل ظاهري, رفتار فروشندگان و خريداران, تركيبهاي فرهنگي, اقتصادي و اخلاقي حاكم بر محيط بازار, آداب تجارت و روابط ميان بازار و حكومت, مبتني بر ارزشهاي اصيل اسلامي و رهنمودهاي پيامبر اكرم (ص) و ائمه عليهم السلام ميباشد كه در اينجا بدان پرداخته خواهد شد. از آغاز تمدن اسلامي براي حرف مختلف, مراكز مختلفي وجود داشته است و هر بخش از آن مركز را به پيشهوران و فروشندگان حرفة خاصي اختصاص ميدادند. هر بازار از معمولاً منطقهاي سرپوشيده تشكيل ميشد كه در آن مغازههاي كوچك مشابهي در دو طرف آن, كنارهم ساخته ميشد تا كالاهاي مشابهي را عرضه كنند. تعداد مغازهها, به نسبت كوچكي و بزرگي شهر و سطح تقاضا, متغير بود. اما واژة بازار يا «سوق» به محيطي اطلاق ميگرديد كه در آن تعداد مغازههاي يك حرفه معتنابه باشد. گوستاولوبون در كتاب خود در اين زمينه ميگويد: "از قسمتهاي مهم شهرهاي شرق, قسمت بازار آنهاست. زيرا در هر شهر مهم, رشتة زيادي از ساختمانها به بازار اختصاص يافته و محلهاي براي تجار تشكيل داده شده است. بازارهاي مزبور داراي سقفهاي بلندي است كه بالاي سقف آن را با چوب يا حصير پوشاندهاند و براي هر يك از كالاهاي تجاري دكانهاي مخصوصي كنار يكديگر قرار دارد كه نام هر كدام از آن كالاها را به نام آن بازار اضافه ميكنند و آن بازار را بدان نام ميخوانند, مثلاً بازار بزازان و ..... ملاقاتهاي مردم شهر بيشتر در بازار صورت ميگيرد (گوستاولوبون, بيتا, ص499). بازارهاي سنتي به عنوان يك سازمان اقتصادي و يك نهاد اجتماعي بزرگ و مؤثر, پيشينهاي طولاني و نقشي با اهميت در اجتماعات شرقي, بويژه جامعه ايران داشته است. در شهرهاي كهن مشرق زمين, بازارهاي پر رفت و آمد انباشته از كالا, از دير باز فعالانه جاذب پول و كالا بودهاند. بازار به عنوان يكي از مؤثرترين نهادها و سازمانهاي شهري, همواره مورد نگرش و دقت جغرافي نگاران, جهانگردان و مسافران واقع شده است و همچنين به مثابة ستون فقرات اقتصاد شهري, مرتبط كننده و در مواردي اداره كننده فعاليتها و تحركات روزمرة اجتماعي و قلب تپنده مبادلات كالايي و مايحتاج جامعه بوده است (خسرو معتقد, ص13). در كنار يا پيرامون بازارها, سراها و كاروانسراها و ميهمانسراها و مساجد و حمامها و تشكيلات و اماكن گوناگون به چشم ميخورد و در بسياري از شهرهاي ايران نيز, بازار در نزديكترين فاصله با اماكن مقدس مذهبي مانند مزار امامزادگان ايجاد ميشد و اين امر حضور بازار را به عنوان يك ركن مهم اجتماعي و سنتي, علاوه بر دارا بودن خصايص اقتصادي و طبيعي آن, به اثبات ميرساند. در نزديكترين سدههاي پس از اسلام, شهرهاي بزرگ ايران به بازارهاي معظمي آراسته بودند كه از نظر گستردگي حوزه ارتباط و فعاليت, قرار گرفتن در حيطه بيكران ارتباطات اقتصادي دولت اسلام و ورود و خروج قافلهها از دورترين نقاط جهان آن زمان, با بازارهاي ايران پيش از اسلام تفاوت و تمايز عمده داشته و بر آنها رجحان داشتند (خسرو معتقد, بيتا, ص13). از زمان پيامبر اسلام, بازارها به جهت آنكه در اطراف مساجد بزرگ و يا مسجد جامع بنا ميشد و مسجد جامع كنار ارك يعني مقرّ حكومت بود, لذا بازارهاي سنتي از مراكز سياسي و مذهبي شهر بشمار ميرفت. در اطراف بازارها محلههاي مسكوني بود و بدين صورت بازارها با مصرف كنندگان همزيست بودند. در هر منطقة بازار چندين مسجد بزرگ و كوچك, و معدودي حوزة علميه ساخته ميشد؛ به گونهاي كه منطقه اقتصادي بازار معبر طلاب, فضلا, اساتيد و روحانيون بود. بدين ترتيب,بازار سيمايي علمي, فرهنگي و اقتصادي داشت كه بيانگر ارتباط عميق تجارت, علم و اخلاق در فرهنگ اسلامي است. در شهرهايي كه جنبه خاص مذهبي داشت, بازارها در اطراف و گرداگرد مراكز مقدس شهر ساخته ميشد. بازارهاي سنتي مشهد و همچنين شهرهاي كربلا و كاظمين در عراق گوياي اين طرح ميباشد. هر بازار داراي دروازه و دري بود كه شبها بسته ميشد. تا چند قرن پيش بعضي از مغازههاي بازار, در نداشتند بلكه شبها و در ايام تعطيل, مغازهداران توسط پارچههاي ضخيم, مغازههاي خود را ميبستند. محل تقاطع دو راسته اصلي بازار, چهار سوق خوانده ميشد و از مهمترين بخشها و نقاط بازار به شمار ميرفت و بازرگانان بزرگ در اين محل حجره داشتند. كاروانسراهاي كوچكتري موسوم به "سرا" در سراسر طول بازار احداث ميشد و دفاتر تجار و انبار برخي از كالاها در آنها قرار داشت. حيوانات باركش كمتر وارد اين سراها ميشدند. در پشت برخي از سراهاي مهم, كاروانسراهاي بزرگي جهت فرود كاروانهاي تجاري و انبار كردن كالاها وجود داشت و كاروانها از طريق راهي به موازات بازار وارد آن ميشدند. حجرههاي تجار در تيمچهها, كه اغلب دو طبقه بودند, قرار داشت. اغلب تيمچهها به عرضه يك كالا اختصاص داشت. كالاهاي گران قيمت و ظريف در رستههايي موسوم به "قيصريه" عرضه ميشد؛ هر قيصريه داراي در, يا درهاي جداگانهاي بود. در هر رسته كالاهاي يكسان به فروش ميرسيد (حسين سلطانزاده, 1365, ص259). در كتاب ويژگيهاي تاريخي شهرنشيني در ايران دوره اسلامي آمده است: "...شهرهايي كه فرمانروايان اسلامي بنيان گذاردند, دو پايه اصلي داشت: يكي مسجد جامع و ديگري بازار... .مسجد جامع در اوايل دوره اسلامي مركز مذهبي و سياسي بود. ... و گذشته از آن, كاركرد فكري و عملي نيز داشت و مركز آموزش عالي بود. در سوي ديگر مسجد جامع و گاهي گرداگرد آن, بازارها قرار داشتند. نخستين بازار در كنار مسجد جامع, بازار فروشندگان اشياي مذهبي بود و شمع فروشان و عطاران و مهر و تسبيح فروشان و مانند ايشان در اين بازار بودند و در كنار آن بازار كتابفروشان و بازار صحافان و سپس چرمسازان قرار داشت. پس از آن نوبت به بازار پارچه فروشان ميرسيد كه قيصريه ناميده ميشد و پر اهميت ترين مركز بازرگاني بازار بود؛ ... اهميت اقتصادي قيصريه به عنوان مركز اصلي بازار از آن جهت بود كه صنايع نساجي در بازارهاي اسلامي پايه اقتصادي بازار بود. پس از قيصريه, بازار درودگران, مسگران و قفل سازان و پس از آن بازار حلبي سازان و آهنگران قرار داشت. در حاشيه بازارها, كاروانسراها و بازار نعل بندان و زين سازان و پالان دوزان جاي داشت كه نزديك دروازة شهر بود... محلههاي مسكوني گرداگرد بازارها جاي داشت ... هر محله براي خود بازارچه, گرمابه و عبادتگاه (مسجد, كليسا و غيره) جداگانهاي داشت "(احمد اشرف, 1353, صص

 

18 -16). آنچه گفته شد, نمونههايي از بازار اسلامي در كالبد شهرهاي اسلامي بود. در سراسر تمدن اسلامي, از غرب تا شرق, شهرهاي نوبنياد تماماً الگويي خاص, متناسب با فرهنگ اسلامي را دنبال مينمود و شهرهاي ديگر, با توجه به الگوي مطلوب, به مرور بازسازي ميشد. تعيين مكان بازار در تئوريهاي اقتصادي, نظريهاي تحت عنوان نظرية تعيين جا (Location Theory ) در باب عوامل مؤثر در تعيين محل استقرار بنگاههاي اقتصادي, وجود دارد. طبق اين نظريه, مكان مؤسسات توليد آنجايي است كه كل هزينههاي حمل و نقل به حداقل برسد. هزينههاي حمل و نقل واحد توليدي شامل هزينة تهيه و تأمين مواد اوليه و هزينه توزيع محصولات تمام شده است. هزينههاي تأمين مواد اوليه با نزديك شدن به محل ملزومات كاهش مييابد, و هزينههاي توزيع با انتقال كارخانه به نقطههاي نزديكتر به بازارها پايين ميآيد. چون اين نظر احتمالاً در جهات متفاوت سير ميكند, توليد كننده بايد مزاياي نسبي و عامل هزينه را در اخذ تصميم براي تعيين جاي كارخانه بسنجد (منوچهر فرهنگ, بيتا, ص700). هر چند اين نظريه, صرف مسئله سوددهي و افزايش بازدهي توليد اقتصادي را عامل تعيين كننده براي مكان بنگاه توليدي قرار ميدهد و به مسائل فرهنگي و ارزشي كه عامل مهم ديگري در تعيين مكان براي بازار و بنگاه تجاري افراد مسلمان ميباشد اشاره نميكند, ولي با اين حال به يكي از مسائل مهم اقتصادي به نام پديدة مكان يابي و تعيين محل, براي استقرار واحدهاي توليد كه نقش اساسي در روند توليد و تجارت دارد, اشاره ميكند. روايات بسياري داريم كه دلالت بر دخالت پيامبر اكرم (ص) در تعيين محل بازار دارد كه چند نمونة آن را ذكر مينماييم: "جاء رجل الي النبي (ص) فقال: اني رأيت موضعاً للسوق؛ افلا تنظراليه؟ قال: بلي؛ فقام معه, حتي جاء موضع السوق, فلمّا رآه اعجبته, و ركض برجله, و قال: نعم سوقكم هذا؛ فلا ينتقض, و لا يضرب عليكم خراج" (وفاء الوفاء, بيتا, ج2, ص748). ترجمه: "مردي نزد پيامبر (ص) آمد و عرضه داشت: «من مكاني براي بازار ديدهام, آيا نميآيي آن را ببيني؟» فرمود: «چرا», پس با او برخاسته به آن محل رفتند, چون آنجا را ديد, تعجب كرد و با پا به آن زمين زده فرمود: «اين بازار شماست از آن كم نميشود (يعني از مساحت آن كاسته نميشود) و بر شما خراجي نيست». و عمر بن شبه از عطاء بن يسار روايت كرده كه گفت: "فلمّا اراد رسول الله(ص) ان يجعل للمسلمين سوقاً أتي سوق بين قينقاع, ثم جاء سوق المدينه, فضربه برجله, و قال: هذا سوقكم فلا يضيق و لا يوخذ قيه خراج". و روي ِابنْ زبالة, عن يزيد بن عبيدالله بن قسيط: أن السوق كانت في بني قينقاع, حتي حول السوق بعد ذلك" (وفاء الوفاء, بيتا, ج2, ص747). ترجمه: "چون رسول الله(ص) خواست براي مسلمانان بازاري قرار دهد, به بازار «بني قينقاع» رفت؛ آنگاه به بازار مدينه آمد و آن را با پا زده فرمود: "اين بازار شما است, تنگ نميشود و از آن خراجي گرفته نميشود." وابن زبالة از يزيد بن عبيدالله بن قسيط روايت كرده كه بازار در محله قينقاع بود تا اينكه بعد از اين ماجرا از آنجا منتقل گرديد. در روايتي ديگر, پيامبر (ص) در تعيين مكان براي بازار شهر مدينه دخالت فرمودهاند. "ذهب رسول الله(ص) الي سوق البسيط فنظر اليه؛ فقال: ليس هذا لكم بسوق. ثم ذهب الي سوق, فنظراليه, فقال: ليس هذا لكم بسوق ثم رجع الي هذا السوق, فطاف به, ثم قال: هذا سوقكم؛ فلا ينتقض, و لا يضرب عليكم خراج" (سنن ابن ماجه, بيتا, ج2, ص751). ترجمه:"رسول الله(ص) به بازار بسيط رفت, بدان نظر كرده پس فرمود: "اين براي شما بازار نيست1", سپس به بازاري ديگر رفت و در آن نظر انداخت و فرمود:«اين براي شما بازار نيست». آنگاه به اين بازار (بازار مورد اشارة راوي) بازگشته و در آن گردشي نمود و سپس فرمود: "اين مكان بازار شماست, از آن كم نميشود (يعني از مساحت آن كاسته نميگردد) و بر شما خراج (ماليات) بسته نميشود. سيستم حاكم بر بازار مسلمين شرايطي كه در تمدن اسلامي بر بازارها حاكم بوده, مشابه آن چيزي است كه امروزه به آن بازار رقابتي ميگويند. در اينجا ابتدا اين نوع بازار را تعريف مينماييم و سپس با توجه به فضا, روابط موجود و احاديث وارده در زمينه بازار اسلامي, انطباق آن را با اين نوع بازار مورد بررسي قرار دهيم. بازار رقابت كامل, به وضعي از بازار اطلاق ميشود كه نه تنها تقاضا كنندگان ميتوانند بدون مانع به عرضه كنندگاني كه حاضر به فروش ارزانترين قيمتاند, مراجعه كنند و يا عرضهكنندگان نيز ميتوانند بدون مانع به تقاضا كنندگي كه به گرانترين قيمت حاضرند متقاضي باشند, مراجعه نمايند, بلكه هيچيك از تقاضا كنندگان يا عرضه كنندگان قادر نيستند با تغيير حجم تقاضا يا عرضة خود در قيمت بازار مؤثر باشند. دو شرط لازم رقابتي, سيّال بودن عرضه و تقاضا و ذرهاي بودن عرضه و تقاضا ميباشند. شرايط سيال بودن عبارت است از:

 

1 - خريداران و فروشندگان (بدون آنكه گروه خريداران يا كارتل فروشندگان و يا دولت يا شهرداري نرخي تعيين كرده باشند) بتوانند آزادانه قيمت كالاهاي خود را تعيين كنند.

 

2 -فروشندگان و خريداران بتوانند آزادانه با همديگر تماس داشته باشند, بدون آنكه موانعي از قبيل مقررات, بياطلاعي از بازار, كمي وقت و تحريم معامله سد راه آزادي آنها باشد.

 

3 - فروشندگان و خريداران هر مقدار كالايي را كه خواهان باشند و يا بخواهند عرضه كنند بتوانند آزادانه تعيين نمايند.

 

4 - كالاهاي موجود در بازار, همگن باشند كه در غيز اين صورت ممكن است خريدار به خاطر تفاوت جنس, ديگر به فروشنده مراجعه نكند. اما شرط ديگري كه لازم است تا رقابت در بازار كامل باشد, ذرهاي بودن عرضه و تقاضاست و منظور از ذرهاي بودن عرضه و تقاضا اين است كه تعداد عرضهكنندگان و تقاضا كنندگان آنقدر زياد باشد كه هر عرضه به مانند قطرهاي در درياي عرضه و هر تقاضا به مانند قطرهاي در درياي تقاضا باشد و هيچيك از تقاضا كنندگان و عرضهكنندگان نتواند با تغيير عرضه يا تقاضاي خود در قيمت بازار تأثير داشته باشد (باقر قديري اصلي, 1367, ص224). در بازار رقابتي, افراد فروشنده قادر به كسب سودهاي بيحد و اندازه نميباشند, بلكه براي ادامة حيات خود در بازار بايد به قيمت حاكم بر بازار گردن نهند. در غير اين صورت اگر كالاهاي خود را گرانتر از قيمت تعادلي عرضه كنند, به فروش نميرسد و در صورتي كه پايينتر از قيمت تعادلي بازار عرضه كنند, ورشكست خواهند شد. بنابراين در چنين جوّ رقابتي است كه تمام فروشندگان امكان فعاليت مييابند و از حداقل سود هم بهره ميبرند و همچنين قيمت كالاها در حدّ متعادل و قابل قبولي در نوسان خواهد بود. در نتيجه به مصرفكنندگان نيز اجحاف نخواهد شد. چراكه در بازار رقابتي, قدرت مانور و انتخاب براي مصرفكنندگان زياد است و بدين ترتيب فرمان علي (ع) در مورد قيمتها كه ميفرمايد: «واسعار لا تجحف بالفريقين من البايع و المشتري» (نهجالبلاغه فيض الاسلام, بيتا, نامه55, ص1017). ترجمه: "و نرخها به گونهاي باشد كه براي خريدار و فروشنده اجحاف آميز نباشد" تحقق مييابد. با مطالعة رهنمودهاي پيامبر اكرم (ص) و علي(ع) وديگر ائمه (ع) , در رابطه با امور اقتصادي مسلمين و همچنين بررسي رفتار تجاري مسلمانان در صدر اسلام, در مييابيم كه بيشتر فعاليتهاي تجاري مسلمين در يك سيستم رقابتي انجام ميگرفته است. دلايل زير مؤيد اين مطلب ميباشد.

 

1 - پيامبر اكرم (ص) در جواب عدهاي از اصحاب كه از ايشان تقاضاي قيمت گذاري كرده بودند, فرمود: "انما السعر الي الله يرفعه اذا اشاء و يخفضه اذا اشاء" (الحر العاملي, بيتا, ج12, ص317). يعني:"همانا نرخ كالا با خداست, بالا ميبرد هنگامي كه ميخواهد و پايين ميآورد, هنگامي كه اراده فرمايد." منظور از نرخ كالا در اين حديث قيمت طبيعي و متعادل حاكم بر بازار است كه در اثر شرايط طبيعي و عادي از قبيل زيادي كالا يا كمي آن, افزوني يا كاهش تقاضا و هزينههاي توليد و توزيع اجرت حمل و نقل و نگهداري وجود خواهد داشت. نه قيمت غير طبيعي كه ممكن است كمتر يا بيشتر از قيمت متعادل باشد. زيرا اين گونه نرخ و قيمت است كه به خداوند متعادل نسبت داده ميشود, نه آن نرخ غير طبيعي كه چه بسا احتكار محتكران و انحصار انحصارگران پديد ميآيد (آيت الله منتظري, 1365, ص107). از اين حديث چنين مستفاد ميشود كه پيامبر (ص) خواهان تعيين قيمت براساس مكانيسم عرضه و تقاضا در بازار مسلمين ميباشند, همان خصوصيتي كه در بازار وجود دارد. يعني, بدون اينكه دخالتهاي انحصاري فروشندگان قيمت را در بازار تعيين كند, خود بازار قيمت متعادل را معرفي نمايد.

 

2 -

 

2 - در زمان پيامبر(ص) عدهاي دلال, جنسهاي وارداتي را كه توسط باديهنشينان و صحرا نوردان و روستاييان وارد بازار ميشد, به قيمت كم ميخريدند, سپس با تخلية كامل بازار از كالاي مورد نظر و متقابلاً ايجاد تقاضاي بيحد و حصر, اقدام به عرضه آنها مينمودند و بدين شكل باعث صعود كاذب قيمتها در جامعه ميشدند. از اين جهت پيامبر اكرم (ص) در جهت مقابله با اين عمل فرمود: "لا يتوكل حاضر لباد دعوالناس يرزق الله بعضهم من بعض". يعني:"هيچ شخص شهري حق ندارد براي باديه نشين, دلالي و واسطهگري كند, بگذاريد مردم از يكديگر بهرهمند گردند. "(الشيخ ابوجعفر الصدوق: 1410هـ .ق, ج3, ص121). اين حديث, اشاره به يكي از خصوصيات مهم بازار رقابتي دارد و آن اين است كه فروشنده و خريدار با يكديگر در تماس مستقيم باشند, بدون اينكه مانعي ايشان را از اين كار باز دارد.

 

3 -

 

3 - در روايتي آمده است:"ان رسولالله تصدق علي المسلمين با سواقهم" (وفاء الوفاء, بيتا, ج2, ص748). يعني," رسول خدا(ص) بازار را به مسلمين تصدق فرمود" (يعني در مقابل استفاده مسلمانان از بازار عوضي نگرفت). در روايتي ديگر نيز آمده است كه "انّه (علي عليه السلام) كره أن يأخذ من سوق المسلمين اجرا" (الحرالعاملي, بيتا, ج12, ص321). يعني, "علي(ع) در مقابل استفاده از بازار, اكراه داشت كه مزد بگيرد." بازار در صدر اسلام محلي بود كه بامداد هر روز, فروشندگان كالاهاي خود را به آنجا حمل ميكردند و مكاني را اختيار مينمودند, بدون اينكه مانعي از قبيل پرداخت كرايه يا اجاره در برابر آنها باشد. آنگاه تا پايان روز مشغول معامله ميشدند و سپس آنجا را ترك كرده و روز بعد هر كس پيش از ديگران در موضعي از بازار قرار ميگرفت, حق تقدّم مييافت و تا شب براي احدي جايز نبود براي او مزاحمت ايجاد نمايد. از احاديث مذكور, چنين مستفاد ميشود كه در بازار مسلمين آزادي حضور و ورود كه يكي از ويژگيهاي بازار رقابتي است, وجود داشته است.

 

4 -

 

4 - كيفيت آرايش بازارهاي سنتي, دليل ديگري بر رقابتي بودن بازار در اقتصاد اسلامي است. در دوران امامت علي(ع), بازارها به گونهاي بود كه بازار خرمافروشها, شترفروشها و ... از يكديگر جدا بودند و جداگانه مورد بازرسي امام (ع)قرار ميگرفتند. در بصره قصابان بازاري مخصوص خود داشتند كه به نام رحبه القصابين (ميدان قصابها) معروف بود. همچنين صحافان, كاغذ فروشان, بقالان, نوشابه فروشان و اصناف ديگر هر كدام بازاري خاص داشتند. به اين ترتيب براي هر گروه از بازرگانان و هر نوع كسب و تجارت, مكاني خاص در نظر گرفته شده بود. در خيابانها رستهها, دكانها و ميدانهايي وجود داشت و هر گروهي با گروه ديگر و هر كسبي با كسب ديگر در نميآميخت و كالاهاي هر صنفي با صنف ديگر فروخته نميشد. (سعيد الشيخي, 1362, ص52). در سفر نامه شاردن, در قسمت شهر اصفهان آمده است: "هر نوع جنس و يا مصنوع و يا خواربار محل مخصوصي دارد كه مردم به هنگام حاجت ميدانند به چه قسمت مراجعه كنند." (شاردن, 1362, ص63) و نيز در سفرنامه اوژنفلاندن چنين بيان شده است: "در بازارهاي شرق معمول است كه اهل يك حرفه در يك محل جمع باشند... اين نوع بازارها اولاً كار را بر مشتري آسان ميسازد تا جنسي را كه طالب است به فوريت به محلش برود. ثانياً براي فروشنده هم بسيار نافع است كه وقتي به جاي يك دكان, چند دكان از يك جنس باشد, فروشندگان از اينكه بيشتر مشتريها به بازارشان بروند, استفاده ميكنند. ثالثاً "هيچ چيز فرحناكتر و خوبتر از اين رويه نيست كه هر صنفي محل خاصي داشته باشد" (اوژن فلاندر, 1356, ص250). از آنچه گذشت، ميتوان چنين نتيجه گرفت كه سيستم حاكم بر بازار, سيستم رقابتي بوده اما از نوع رقابت سالم كه با معيارها و ارزشهاي اسلامي عجين شده بود. به طوري كه تجار و كسبه, با رعايت اصول و موازين اسلامي, در آن فضاي اسلامي به رقابت سالم ميپرداختند. در هر بازار, خريداران در زماني كوتاه ميتوانستند از كم و كيف كالاي مورد نظر از طريق ملاحظه مغازههاي رقيب با خبر شوند و همراه با كسب آخرين اطلاعات در مورد انواع و حجم عرضه و بها و شرايط فروش تصميم بگيرند و همان گونه كه ميدانيم در تئوريهاي اقتصادي, كسب اطلاعات لازم در كمترين زمان و با حداقل هزينه توسط متقاضيان, لازمه حفظ شرايط رقابتي كامل و تخصيص كارآيي منابع است. بدين ترتيب مشتريان, با كسب آگاهي جامع از تازهترين اطلاعات مربوط به كالاي مورد نظر, از جمع رقيبان كنار هم, طرف معامله را انتخاب ميكردند. سطح بالاي رقابت در چنين حالتي قيمت را در برخورد عرضه و تقاضا تعيين مينمود و به فروشنده امكان نميداد تا به ميل خود, در قيمت تغيير داده و مشتري را اغفال كند (علي صادقي تهراني, 1367, ص20). اصناف در بازار اسلامي مفهوم صنف يكي از ويژگيهاي اساسي بازارها تا سدة كنوني, تشكّل بازاريان در انجمنهاي صنفي, يعني "اصناف" بوده است. اين انجمنها اصولاً صاحبان حرفهها را در خود متشكل ميكردند و داراي وظايف اجتماعي وسيعي بودند. منشأ اصناف اسلامي به قرن سوم هجري ميرسد كه دورة شكوفايي تمدن اسلامي و رونق تجارت و شهر نشيني بود. در اين دوران هزاران نفر از مردمان شهرها و روستاها در صنعت و پيشهها به كار گمارده شدند. در اين قرن بود كه تشكّل افزارمندان و صنعتگران براساس حرفهها و پيشهها آغاز شد و توسعة كامل شهرها در قرنهاي پنجم و ششم هجري فعاليتهاي اصناف را توسعة فراوان بخشيد (احمد اشرف,1359 ص28) در كتاب بسيار كهن"معالم القربه في احكامالحسبة" كه در قرن هفتم هجري توسط «ابناخوة» كه از محتسبان مصر بوده, نوشته شده است و شكل بندي طبقات مختلفي كه در بازارهاي يك شهر بزرگ دنياي اسلام به كار و كسب اشتغال داشتهاند با ظرافت و وضوح تام ترسيم شده است. براساس آنچه در اين كتاب بصورت يك سلسله مقررات و شرح وظايف كسبه و پيشهوران و خردهفروشان و بازاريان توانگر آمده است, ميتوان دريافت كه طبقات و اصناف مختلف يك شهر شامل حدود 77 گروه به شرح زير بودهاند:

 

1 - علافان2 و آسيابانان, نانوايان, برياني پزان و كباب فروشان, لكانهپزان 3و جگرپزان، غذاپزان, سلاخان و قصابان, حليمپزان, طباخان, پزندگان آش گندم و شير ترش يا كشك و سمنو, كلّه پزان, ماهيپزان, شير فروشان, زولبيا پزان, فقاعپزان و شربت سازان كه ميتوان آنان را جزء صنوف و تهيه كنندگان مواد غذايي انگاشت.

 

2 -عطاران و شمعسازان

 

3 - بزازان, دلالان (اختصاصاً فروشندگان دست دوم پارچه). پارچه بافان, خياطان, رفوگران, گازران, كلاهدوزان, حرير بافان, رنگرزان, پنبه فروشان و كتاب فروشان كه دقيقاً صنف نساج و پارچه فروش و تهية پوشاك را تشكيل ميدادند.

 

4 - صرافان, كه امور مالي و پولي را زير نظر داشتند.

 

5 - زرگران, كه از معتبرترين و توانگرترين بازاريان بودند.

 

6 - مسگران و آهنگران كه صنايع مسين و فلزي را تهيه ميكردند و محل كار آنها در يك دو راستة بازار به نام بازار مسگرها و بازار آهنگران بود.

 

7 - كفشگران, كه آنها نيز صنف بزرگ و گستردهاي بودند و تهيه پايپوش مردم را برعهده داشتند.

 

8 - ساير طبقات مانند دامپزشكان, سمساران, بردهفروشان, دلالان املاك, سدرفروشان, فصادان و حجامت چيان. (خسرو معتضد, بيتا, ص51). علت اساسي پيدايش اصناف را ميتوان گسترش بازارها و تخصصي شدن آنها نام برد, بازارهاي دوران قبل از ظهور اسلام يعني عهد جاهليت, موسمي بود و در اوقات مختلف, اغلب در محل تلاقي راههاي بازرگاني برپا ميشد. تجار از مناطق گوناگون محصولات خود را در آن بازارها عرضه ميكردند. پس از اسلام نيز بازارهاي موسمي در شهرهاي بزرگ برپا ميشد ولي بتدريج اين نوع بازارها جاي خود را به بازارهاي دائمي داد. اين بازارها در آغاز بدون بنا و ساختمان بود تا اينكه باگذشت زماني, سايباني از حصير يا پارچههاي مخصوص براي آنها تعبيه شد. در آغاز قرن دوم هجري بازارها بصورت نظام يافته بنا شد و براي دكانها سقفهايي از آجر و گچ زده شد و بتدريج بيشتر بازارها پوشيده و مسقف گشت. همزمان با گسترش و توسعه بازارها, پيشهوران و صاحبان حرفههاي مختلف در محلي خاص تجمع نمودند و اين تجمع مقدمات تخصصي شدن بازارها را فراهم آورد؛ همچنانكه در صدر اسلام نوعي تخصص در بازارهاي مدينه مشاهده ميكنيم. پس از فتوحات اسلامي, بازار عامل مهم در طرحريزي هر شهر اسلامي گرديد و پيشهوران در بازارهاي خاص خودگرد ميآمدند. در بصره, قصابان بازاري مخصوص خودداشتند كه به نام رحبة القصابين4" معروف بود. از بازارهاي تخصصي كوفه, بازار بريانگران, بردهفروشان, سلاخان و زينت فروشان بود. تخصصي بودن بازارها در شهرهاي اسلامي ادامه يافت و شكل روشنتري به خود گرفت. براي هر گروه از بازرگانان و هر نوع كسب و تجارت مكاني خاص در نظر گرفته شده بود. در خيابانها رستهها, دكانها و ميدانهايي وجود داشت و هر گروهي با گروه ديگر و هر كسبي با كسب ديگر در نميآميخت و كالاهاي هر صنفي با صنف ديگر فروخته نميشد و صاحبان هر حرفه با صاحبان ديگر حرف و صناعات در نميآميختند (الشيخلي, بيتا, ص57). اين تخصص حرفهاي را در بازار شهرهاي ايران مانند اصفهان, تبريز, كاشان و ... نيز مشاهده ميكنيم, چنانكه صنف پارچه فروشان در بازاري به نام "قيصريه" فعاليت داشتند. انگيزة گرد آمدن هر حرفه در يك بازار در اين ارتباط, مطالب زير را ميتوان ذكر كرد: اولاً- رابطة اشتراك در حرفه بين صنعتگران, گروههاي حرفهاي و شغلي در هر مكان و زمان به علت روابط حرفهاي موجود ميان آنان و اشتراك منافع ناشي از همكاريهاي گروهي, و تنظيم و ترتيب امور شغلي به اجتماع در يك محل با چشم رغبت مينگريستند, همچنان در ميان ايشان نوعي گروهبندي و درك همكاريهاي اجتماعي كه به پيدايش روابط ميان آنان انجاميد و در زندگي حرفهاي آنان مفيد افتاد, ملاحظه ميكنيم. ثانياً-مصلحت خود پيشهوران, گاهي صاحبان هر پيشه يا گروه كثيري از آنان را به تجمع در يك بازار مخصوص وا ميدارد, زيرا صناعت آنها در آنجا شهرت مييابد و اين امر براي مشتريانشان بهتر و براي كار آنها مفيدتر است. ثالثاً-ضرورت نظارت حكومت بر مشاغل و حرفهها, دولت را به ايجاد بازارهاي ويژه وا ميداشت تا اعمال مراقبت بر آنها آسان گردد. به همين جهت صاحبان هر حرفه در يك بازار گرد ميآمدند و حتي گاهي بازارهاي حرفههاي مشابه, در اماكن نزديك به هم جمع ميشد. رابعاً-گاهي ضرورت تفكيك ميان حرفههاي مختلف, به ايجاد بازارهاي ويژه ميانجاميد تا صنايع گرانبها با صنايع كم ارزش نياميزد. اين موضوع را آشكارا در بازارهاي "كرخ" و "بابالطاق" در بغداد مشاهده ميكنيم, زيرا به صاحبان كالاهاي بدبو و عفن اجازه داده نميشد تا با عطاران درآميزند؛ همچنين خرده ريزفروشها نميتوانستند با فروشندگان جامههاي رنگارنگ و با ارزش در يك محل باشند. خامساً-رقابت ميان پيشهوران همكار در گردآمدن آنان در يك بازار مؤثر بود. زيرا هر يك از ايشان بدين وسيله ميتوانست ناظر بر گروه همكاران خود باشد و از نرخهاي خريد و فروش آگاه گردد (الشيخلي, بيتا, صص

 

58 -59). سازمانهاي صنفي بازار هر صنف در شبكه اقتصاد شهري, سازماندهي خاص خود را داشت. سابقه سازماندهي اصناف به قرون اوليه تمدن اسلامي و رشد شهر نشيني باز ميگردد. اين تشكيلات با دستگاه فتوّت و طريقة جوانمردان از خيلي قديم ارتباط داشته است. از قديمي ترين مواضعي كه به وجود اصناف و طبقات آنها اشارت رفته است, رسائل اخوان الصفا است به اقتضاي رسوم فتوت و جوانمردي, افراد هر صنف از قديم در غم و شادي يكديگر شريك بودهاند؛ مثلاً در مراسم عروسي و تعزية اعضاي صنف, در حق يكديگر همدردي و همكاري جوانمردانه روا ميداشتند (مرتضي راوندي, 1356, ج3, ص415). در كتاب تاريخ امپراطوري عثماني ميخوانيم: ص68). مراتب اصناف عبارتند از: شيخ صنف, نقيب, استاد, صنعتگر و كارآموز. شيخ «هر صنف شيخي داشت: شيخ بزازان, شيخ مسگران, شيخ ملاحان, شيخ اطبا, شيخ يا رئيس هم ناميده ميشد؛ زيرا ميبينيم كه خياطان, طباخان, تجار, و خدمتگزاران هر يك رئيسي داشتند. شيخ يا رئيس يكي از افراد صنف است كه به فضل و علم و بسياري تجربه و مهارتش در آن حرفه از ديگران ممتاز ميگردد. از شرايط شيخ آن بود كه آگاه به دين باشد, ثروت در انتخاب شيخ اهميتي نداشت. انتخاب او يا از طرف اعضاي صنف صورت ميگرفت و مقامات مسئول او را به رسميت ميشناختند, يا محتسب كه مأمور رسمي دولت و مسئول امور اصناف بود, او را تعيين مينمود. او قدرت و اختيار فراواني داشته و در كلية مسائل عمومي نمايندة صنف بوده است... در موارد بروز شك و اختلاف در امري از امور آن حرفه, به او مراجعه ميشد. فرمان او بر افراد صنف نافذ و سخنش مبان آنان مسموع بود. افراد صنف خود را به انجام وظايف مقرر فرمان ميداد و اطاعت از اوامر او بر اعضاي دستهاش لازم ميبود. از كارهاي مهم شيخ موافقت وي بود با پيوستن فردي به صنف, هر گاه او را شايسته مييافت. به نظر ميرسد كه شيخ هر حرفه قدرت مالي نيز در صنف داشته و وظيفة رئيس و صندوقدار هر دو به عهدة او بوده است. (الشيخلي, بيتا, صص

 

85 -86). نقيب نقيب دستيار شيخ بود و هر شيخ ناگزير از داشتن نقيب بود, ولي گاهي چنين پيش ميآمد كه رتبة نقيب بدون شيخ باشد. سمت نقابت در دورة متأخر اهميت بسياري در تشكيلات حرفهاي داشته است. رتبة نقيب, چنانكه مؤلف الذخاير و التحف معتقد است. رتبهاي كهن است و نقابت پيش از پيرها وجود داشته و ميافزايد كه نقيب پيشتر و برتر از شيخ است. نظراتش را با استشهاد به كردار و گفتار شيخ حسن بصري پايه مينهد و ميگويد كه حسن بصري از نقبا بيش از مشايخ تفقّد و پرس و جو ميكرد. از او نقل شده كه هر گاه از شيخي پيش او شكايت ميبردند پي نقيب او ميفرستاد؛ پس اگر نقيب را جاهل مييافت امر به عزل شيخ ميداد و ميگفت: "نقيب دانا از حرمت خود و حرمت شيخ پروا دارد و نقيب را به ناخداي كشتي مانند كرده است كه اگر شايسته باشد كشتي در سلامت است و هر گاه فاسد گردد كشتي فساد پذيرد. بنابراين هر كس كه ميخواهد عهدهدار رتبة نقابت گردد بايد در كسب علم بكوشد و آن حرفه را بشناسد و بداند و عادل باشد. (الشيخلي, بيتا, ص88). «نقابت سه مرتبه دارد: نقيب بزرگ كه پيشواي ديگران و برتر از آنان است و دو نقيب ديگر زير فرمان او هستند و داراي مقامي والاست و فرمانش بر همه روان. مهمترين وظيفة نقيب اجراي تشريفات «شدّ» (بستن, كمربستن) ميباشد كه يك از رسوم ضروري پيوستن به جرگة افراد يك حرفه است. گاهي شيخ او را براي انجام كاري كه به افراد حرفه مربوط ميگردد يا براي رسيدگي به امور آنان ميفرستد. همچنين نقيب اطلاعاتي را كه دانستن آنها ضروري و مورد نياز افراد گروه است در اختيار آنان قرار ميدهد تا آنجا كه از ديگر بلاد نيز كساني را پيش او ميفرستند تا مسائل و مشكلات حرفهاي را نزد او طرح و رفع كنند. از كارهاي او تشويق اهل حرفهاش به اطاعت از شيخ و انجام تكاليفشان در قبال او بود. نقيب چنانكه به نظر ميرسد, داراي قدرت مالي نيز بوده است. او اموال بسياري از استادان را گرد ميآورد و در زمينههاي چندي مانند بخشش به شيخي كه درآمد ندارد يا كمك به «مشدودي» (كمر بستهاي) فقير, جهت برگزاري وليمة «شدّ» خود صرف ميكند. پيروانش كه كمر بستة او هستند پيوسته هدايايي براي او ميفرستند. اين هدايا خصوصاً در ايام مخصوص و اعياد فرستاده ميشد. دفاع از كمربستگان و حمايت از اهل حرفه جزء تكاليف نقيب بود (الشيخلي, بيتا, ص89). استاد هر صنف متشكل بود از مجموعة استادان صنف كه با كمك كارگران و شاگردان فعاليت ميكردند. هر استاد ميتوانست به ميل خود شاگرداني داشته باشد. در ايروان بطور متوسط هر استاد يك شاگرد داشت و در اوايل قرن نوزدهم, 722 استاد 667 شاگرد در آن شهر اشتغال داشتند. سن ورود به شاگردي از 12 سالگي بود و 10 سال طول ميكشيد كه شاگرد به مقام استادي برسد. استادان شاگردان خود را در امور ديني و رموز حرفهاي آموزش ميدادند. شاگرد از استادش غذا و لباس ميگرفت ولي حقوق دريافت نميكرد و فقط شاگردانه ميگرفت (احمد اشرف, بيتا, ص32). ابن خلدون مهارت صنعتگر را در صناعت به استعداد و ذوق معلم (استاد) و توانايي او بر تعليم نسبت ميدهد؛ بنابراين در هر شغل و پيشهوجود استاد ضروري است, از اين روي, مغنيان, پنبهفروشان, خدمتگزاران و... هر گروه براي خود استادي داشتند (الشيخلي, بيتا, ص86). صنعتگر فردي كه ميخواهد صناعتي بياموزد تا بعدها آن را پيشة خود سازد, به استادي ميپيوندد تا نزد او جهت آموزش و كسب مهارت در آن حرفه كارآموزي كند, در اين مرحله نام صنعتگر يا شاگرد بر او اطلاق ميگردد. صنعتگر به استادش در كار او كمك ميكند و گاهي استاد براي اين كار مزدي به او ميدهد و گاهي به او خوراك و پوشاك ميدهد. احترام استاد بر صنعتگر واجب است و از نشانههاي اين احترام اين است كه پشت سر او راه برود, نيازهاي او را برآورد و خدمتگزار و فرمانبر فرمانهاي او باشد... صنعتگر پس از دورة كار آموزي ميتواند استادي مستقل گردد و پس از انجام آزمايشي خاص جهت شناخت ميزان مهارت او در آن حرفه ميتواند دكاني مخصوص بگشايد(الشيخلي, بيتا, ص87). توضيح اينكه, پس از بذل تلاش و كوشش در يك صنعت, بايد خود را در معرض آزمايش كارشناسان آن صناعت قرار دهد تا ميزان مهارت او در آن كار روشن گردد. پس اگر آن كارشناسان شايستگي او را براي پرداختن بدان صنعت تصويب كردند, نزد شيخ و نقيب آن حرفه ميرود و آن دو را متقاعد ميسازد كه قادر است در سلك پيشة آنان درآيد (الشيخلي, بيتا, ص87). بدين ترتيب طي مراسمي به نام كمربستن, شخصي در سلك اعضاي يك حرفه در ميآيد. وظايف اصناف در رابطه با وظايف و تكاليف صنف بايد گفت, آنچه در كتابهاي حسبه آمده انسان را به وظابف مذكور رهنمون ميسازد و آن عبارت است از تعاليم و وظايفي كه محتسب به كمك «عريف» كه فردي معتمد از پيشهوران و بصير و آگاه به امور آنها بوده است, بر اهل اصناف واجب مينمود. اين تعاليم و وظايف از مقدرات معمول و متعارف ميان خود صاحبان حرف اخذ ميشد و محتسب در شناخت خود نسبت به بي عيب و نقص بودن كار و كمال آن بر عرف جاري در ميان اهل صنف و روشهايي كه پيروي از آن در انجام آن حرف لازم بوده و نيز حرام و حلال شمردن آنچه پيشهوران بايد بدان بپردازند, اتّكا ميكرد. محكم كاري در صنعت و بيعيب و نقص بودن مصنوعات نسبت به محكم كاري در صنعت و بيعيب و نقص بودن آن, توجه شده است. در حديثي از پيامبر اكرم(ص) آمده است: "ان الله يحب اذا عمل أن يحسن" (نهجالفصاحة, 1360, ص647) يعني خدا دوست دارد وقتي كسي كار ميكند, آن را نيك انجام دهد. اصناف به اين امر توجه داشتند. البته بيعيب و نقص بودن كار, امري نسبي بود. مثلاً در مورد نانوايان عبارت بود از پهن و نازك كردن و پختن خود آن, در مورد شيشه گران لازم بود كه شيشه را, تا كاملاً پخته نشده از كوره خارج نكنند. بر بافندگان لازم بود كه در كار دقت كنند و طول و عرض متعارف را رد بافت مراعات نمايند. همچنين بر نوع فرآوردهها و درجه اتقان آنها عنايت شده, صاحب كالاي نامرغوب به كيفرهاي گوناگون مجازات ميگردد؛ از جمله برگرداندن كالا براي بيعيب و نقص كردن آن, يا تعزير و رسوا ساختن او, يا منع او از اشتغال به آن حرفه براي خير جامعه تا زماني كه به اصطلاح كار خود و كسب مهارت بپردازد. (عبدالرحمن بن نضير الشيرزي, 1401هـ , صص

 

65 -72). توجه به مصالح و منافع اعضاي صنف مصالح اعضاي صنف در امور مختلف مورد عنايت بوده؛ از جمله اختصاصي بودن بازارها براي تضمين منافع صنعتگران و كالاها

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: